رندی مردی خوش اخلاق است که مشتاق است عادل را راضی کند. او با خروس سیاه و بزرگش او را اذیت می کند و سپس به بیدمشک تنگ او روی تخت نفوذ می کند. عادل در حالی که رندی عمیق تر و عمیق تر درون او فرو می رود، با لذت ناله می کند و باعث می شود او احساس کند الهه است.